فراگیری و صحت تولید کلمات چندهجایی در کودکان دارای رشد طبیعی 24 تا 84 ماهه فارسی زبان

خانم دکتر طلیعه ظریفیان

نویسنده: خانم مرسده ایمانی

پژوهش حاضر با هدف ارائه­ی بررسی رشد واج­شناسی در کودکان فارسی­زبان 2 تا 7 ساله در تهران و ارائه­ی روش­های ارزیابی کمّی و کیفی با استفاده از دو روش مقایسه با تولید بزرگسال و روش توصیف تولید کودک اجرا شد. سنجه­ی درصد صحت همخوان­ها در فاصله­ی سنی 3 تا 5/3 سالگی به حدود 90% می­رسد و کودکان 3 ساله تقریباً هیچ خطایی در تولید واکه­ها ندارند. در این پژوهش میانگین سنجه­های کل کلمه که معیاری برای نشان دادن پیچیدگی تولید گفتار کودک می­باشد، اندازه­گیری شد که می­تواند به عنوان معیاری برای شناسایی کودکان دارای تأخیر و دارای اختلال به کارگرفته شود. با استفاده از نمرات مرجع این سنجه­ها بخصوص سنجه­ی نسبت نزدیکی تولید کودک به تولید بزرگسال، می­توان برای ارزیابی پایش پیشرفت و برنامه­ریزی درمانی استفاده نمود. از آنجایی که سن اکتساب داده­ها در این پژوهش بر اساس نامیدن تعداد زیادی کلمه (تک تا چندهجایی) صورت پذیرفت، معیارهای قابل اعتمادتری از کسب همخوان­ها در اختیار قرار داده­است. بر اساس یافته­ها کودکان فارسی زبان تا 3 سالگی اکثر همخوان­ها را در فهرست آوایی خود دارند و تا 5/3 سالگی در تولید همه­ی همخوان­ها در موقعیت اول هجا تسلط می­یابند. از آنجایی که اکثر آزمون­های تولیدی، اختلال گفتار را از 3 سالگی تشخیص می­دهند، انجام درمان بهنگام از همان سه سالگی  برای کودکان پیشنهاد می­شود. اگر در کودکی خطاهایی مانند جانشین­کردن همخوان /r/ به جای همخوان­های دیگر، اضافه­کردن واکه به کلمه و دوگان­سازی (تکرار هجا) مانند تولید [ha.mɑ.mɑ] به جای [ha.vɑ.pej.mɑ]، حذف همخوان آغازین، خیشومی­شدگی و خیشومی­زدایی از 5/2 سالگی به بعد مشاهده شد، فرایند غیرطبیعی محسوب شده و مبنایی برای تشخیص اختلال گفتاری می­باشد. در زمینه­ی پژوهش، همکاری مشترک زبان­شناسان با گفتاردرمانگران در تحلیل زبانی داده­ها کمک می­کند یافته­های صحیح­تری در دستیابی به دانش پایه­ی زبان فارسی به دست آید.

 

توصیف و تحلیل علائم و استخراج الگوهای زبان-ویژۀ دستورپریشی در بیماران بزرگسال فارسی زبان دارای آفازی

 استادراهنما: خانم دکتر فریبا یادگاری

نویسنده: خانم سمانه سازگار نژاد

 پژوهش حاضر با تمرکز بر تحلیل چندلایه عملکرد زبانی در بیماران فارسی‌زبان دارای آسیب اکتسابی زبان در اثر گسیختگی مناطق فرونتال چپ مرتبط با بازنمایی های زبانی، دچار اختلال دستورپریشی، سعی در ایجاد نیمرخ نارسایی‌های زبانی در سطوح مختلف تولید و درک زبان داشته است. یافته‌ها نشان می‌دهند که این اختلال به‌ویژه در ساختارهای صرفی و نحوی با بار پردازشی بالا بروز می‌یابد. دشواری در بازیابی افعال مرکب، حذف عناصر نحوی کلیدی، و کاهش انسجام در گفتارپیوسته، مؤید آن است که رمزگذاری دستوری در این افراد با اختلالی اساسی ـ اما نه فراگیر ـ مواجه شده است.

تحلیل عملکرد زبانی در بافت‌های متفاوت نشان داد که پاسخ‌دهی این افراد در شرایط ساختارمند و بافت‌محور، به‌مراتب بهینه‌تر از موقعیت‌های خودانگیخته است. این تفاوت معنادار بر ضرورت طراحی مداخلات درمانی مبتنی بر راهبردهای مرحله‌بندی‌شده، بافت‌محور و هدایت‌شده تأکید دارد. همچنین، شواهد حاکی از آن است که ظرفیت‌های زبانی باقی‌مانده، در صورت بهره‌گیری از محیط‌های زبانی حمایتی و تکالیف هدفمند، قابل فعال‌سازی و ارتقا هستند.

با تکیه بر داده‌های زبان‌ویژه فارسی، این پژوهش بر لزوم بازنگری در رویکردهای توانبخشی رایج و توسعه ابزارهای ارزیابی و مداخله متناسب با ساختار این زبان تأکید می‌ورزد. تمرکز بر بافت‌های زبانی طبیعی، بهره‌گیری از ارزیابی‌های چندسطحی، تشخیص دقیق پروفایل زبانی هر فرد، و اولویت‌بخشی به ساختارهای آسیب‌پذیر، از جمله راهبردهای پیشنهادی این مطالعه برای بهبود عملکرد زبانی در افراد مبتلا به اختلال دستورپریشی است.

در نهایت، این پژوهش با ارائه شواهد تجربی دربارۀ سازوکارهای اختلال زبان در زبان فارسی، بر تعامل میان ظرفیت‌های شناختی و نظام زبانی تأکید می‌کند و گامی مؤثر در جهت تقویت پیوند میان نظریه و عمل در حوزه توانبخشی گفتار و زبان به‌شمار می‌آید. این مطالعه افقی تازه در فهم اختلالات زبان‌پایه در فارسی می‌گشاید و بستری غنی برای پژوهش‌های آتی در زمینه‌های عصب‌زبان‌شناسی، زبان‌شناسی بالینی، و علوم شناختی زبان فراهم می‌سازد.

  • لطفا در تنظیمات صفحه گروه های خبری را جهت نمایش انتخاب نمایید.
عبارت خود را درج و جهت جستجو

تغییر اندازه فونت:

تغییر فاصله بین کلمات:

تغییر فاصله بین خطوط:

تغییر نوع موس:

تغییر نوع موس:

تغییر رنگ ها:

رنگ اصلی:

رنگ دوم:

رنگ سوم: